یوهانس فرمیر
«یوهانس فرمیر» (Johannes Vermeer) یکی از معروف ترین نقاشان عصر طلایی نقاشی هلند است. او بخاطر به تصویر کشیدن صحنه های خانگی با نورپردازی شگفت انگیز شناخته می شود. فرمیر در آثار دیگرش مثل نقاشی های مشهور «دختری با گوشواره مروارید» (Girl with a Pearl Earring) و «چشم انداز دلفت» (View of Delft) موفق شده تا جو آرام و تقریبا جاودانی را خلق کنند. این هنرمند همواره زمان زیادی را صرف هر نقاشی اش می کرد و به همین دلیل، آثار زیادی را تکمیل نکرد. ما فقط از 36 نقاشی او باخبر هستیم. او دلال و قیمت گذار آثار هنری هم بود.
آثار اولیه
فرمیر که در اکتبر 1632 به دنیا آمده بود، برای ارتقای مهارت های هنری اش در سال 1653 تصمیم گرفت تا در «صنف دلفت» (Delft Guild) نام خود را بعنوان یک استاد نقاش ثبت کند. با اینکه اطلاعات زیادی از کسی که به او آموزش هنری داده در دسترس نیست، می دانیم که او با «لئونارد برامر» (Leonard Bramer)، از نقاشان معروف قرن هفدهم هلند، دوستی دیرینی داشت. محققین باورد دارند که «رامبرانت» از منابع الهام هنری او بوده است که این موضوع در آثار اواخر دوران حرفه ایش مشهود می باشد. البته در اوایل دوره حرفه ای فرمیر، شباهت آثار او با «کاراواجو» (Caravaggio) را می بینیم. نقاشی های «قواد» (The Procuress)، «مسیح در خانه مارتا و مریم» (Christ in the House of Mary and Martha) و «دایانا و همراهانش» (Diana and Her Companions) آثاری هستند که در آن ها این شباهت قابل مشاهده است. این نقاشی های اولیه پیرامون تم های مذهب و اسطوره شناسی بودند. بیشتر نقاشی های این دوره او صحنه های تاریخی را به تصویر می کشند؛ امری که از نقاشی منظره، پرتره و طبیعت بی جان که تنها تقلیدی از زندگی واقعی هستند، تحسین برانگیزتر لحاظ می شد.
صحنه های خانگی

این هنرمند در نهایت با به تصویر کشیدن صحنه های خانگی، سبک منحصر به فرد خود را کشف کرد. این نقاشی ها معمولا نورپردازی مرواریدی خاص خود را دارند. چشم های بیننده این آثار با چینش دقیق اشیا و فضای معماری مشخص به تصویر خیره می شوند. اشخاص در این نقاشی های «ژانر هنر» (genre art) به کارهای معمول و روزمره ای مشغول هستند و معنای صحنه بعضی وقت ها از طریق یک نقاشی درون نقاشی مشخص می شود. در یکی از مشهورترین آثار فرمیر، «هنر نقاشی» (The Art of Painting)، این موضوع خود را نشان می دهد. جامعه هلند، از یک شیردوش ساده گرفته تا بازرگانان و افراد شاخص در خانه های مجلل و جادارشان، تمی است که فرمیر دائما در آثارش به آن می پردازد؛ درست مثل رابطه ای که «ون گوگ» با گل های آفتابگردان، «سزان» با سیب و «مونه» با نیلوفرهای آبی داشت. این تم ها که در اواخر دهه 1650 در نقاشی های فرمیر پدیدار شدند، بطور خاصی در اثر «زن شیردوش» (The Milkmaid) مشخص هستند. در این نقاشی یک زن در محیط خانگی قرار دارد و هنرمند از نور پنجره به نحوی استفاده کرده که نقاشی منور به نظر می رسد. در حقیقت چندین اثر دیگر فرمیر هم این نورانی بودن را به خوبی نشان می دهند که معروف ترین آن ها، دختری با گشواره مروارید است. سبک نورپردازی خاص این هنرمند هم شخص و هم پس زمینه را در این شاهکار برجسته تر می کند.
رنگ دانه اطلسی و مرواریدها
رنگ آبی در نقاشی های فرمیر شدت خاصی دارد. او از رنگ دانه ویژه «اطلسی» (ultramarine) استفاده می کرد. ماده معدنی لازوریت به رنگ آبی کم رنگ از سنگ نیمه گرانبهای لاجورد، این رنگ دانه را به وجود می آورد؛ سنگی که از افغانستان می آمد. اطلسی بسیار نادر بود، درنتیجه گرانترین رنگ دانه ای محسوب می شد که در آن زمان کسی می توانست تهیه کند. نحوه دسترسی فرمیر به این رنگ دانه یک راز باقی مانده، اما او از اطلسی زیادی در آثارش استفاده می کرد. اطلسی علاوه بر لباس ها، در بخش های کمتر واضحی مثل سایه های آثار او هم استفاده شده اند.
مروارید در دوران زندگی فرمیر جایگاه ویژه ای داشت و می توان این شی را در خیلی از نقاشی های آن زمان دید. اما هیچ نقاش هلندی قرن هفدهمی دیگری مانند فرمیر از مروارید در آثارش استفاده نمی کرد. در 18 عدد از 36 اثر او، یعنی دقیقا نصف نقاشی هایش، مروارید دیده می شود. فرمیر دست خوبی در به تصویر کشیدن مرواریدها هم داشت و تنها با چند ضرب دقیق قلم موی خود آن ها را می کشید.
هنرمند مشهور
فرمیر تمام عمر خود را در شهر دلفت گذراند و در این شهر معروف بود. صنف نقاشان دلفت دو بار او را بعنوان رهبر خود انتخاب کرد. تنها نمای پانورامایی باقی مانده از دلفت، اثری از ورمیر است که پیشتر به آن اشاره شده بود. کلکسیونر ثروتمند آثار هنری در شهر دلفت، آقای «Pieter van Ruijven»، عاشق نقاشی های فرمیر و یکی از بزرگترین مشتری های او بود. این کلکسیونر مالکیت بیش از نیمی از همه نقاشی های تکمیل شده فرمیر را هم بر عهده داشت.
ابولهول دلفت
آقای «Théophile Thoré-Bürger»، منتقد هنری و خبرنگار فرانسوی قرن نوزدهم، فرمیر را «ابولهول دلفت» (The Sphinx of Delft) نامید چون در آن زمان اطلاعات زیادی از او در دسترس نبود. البته امروزه هم فرمیر هنرمند مرموزی محسوب می شود و محققین به شیوه کارش علاقه مند هستند. او عمدا بعضی از جزئیاتی که انتظار دیدنش را دارید را در آثارش قرار نمی داد. فرمیر از نقطه های ریز رنگی بسیار زیادی برای بازتاب نور استفاده می کرد. بخاطر این تکنیک غیرمعمول نقاشی، کارشناسان حدس می زنند که او ممکن است از تجهیزات ویژه ای مثل «دوربین تاریکخانه» (camera obscura) استفاده کرده باشد؛ جعبه ای که در آن می توانید تصویری از دنیای بیرونی را بازتاب دهید. اما آیا هنرمندی که انقدر در پیاده سازی پرسپکتیو نقاشی و نور ماهر است، به چنین چیزی نیاز دارد؟ بهرحال در دو نقاشی «توری ساز» (The Lacemaker) و «دختر با یک کلاه قرمز» (Girl with a Red Hat) می توانید بازی نور و سایه او را به خوبی ببینید. سرانجام این هنرمند مطرح هلندی در 15 دسامبر 1675 از دنیا رفت؛ البته دلیل مرگ او دقیقا مشخص نیست.