فرانتس شوبرت
بیشتر مردم وقتی به عبارت نابغه موسیقی فکر می کنند، «ولفگانگ آمادئوس موتزارت» را بخاطر می آورند؛ آهنگسازی که اولین سمفونی خود را در سن 8 سالگی و اولین اپرایش را در سن 11 سالگی اجرا کرد. او همچنین در سن 7 سالگی در دربار لوئی پانزدهم به اجرای موسیقی پرداخته و در این حوزه شاهکارهای فراوانی را تا قبل از مرگ در سن 35 سالگی تولید کرده بود. اما تمرکز این مطلب روی موتزارت نیست، بلکه می خواهیم به موسیقیدانی بپردازیم که به اندازه موتزارت نبوغ داشته. در این مطلب سعی می کنیم تا با جنبه های متفاوت موسیقی یکی آهنگسازان مشهور اتریش، «فرانتس شوبرت» (Franz Schubert)، آشنا شویم.
اوجی بی نظیر
شوبرت هیچ کنسرتویی را به نگارش درنیاورد و بعنوان یک پینایست با اینکه از مهارت های زیادی برخوردار بود، اما نمی توان او را یک استاد موسیقی همه فن حریف به حساب آورد. با اینکه تعدادی از اپراهای او در دنیای مدرن بالاخره مورد ستایش گسترده قرار گرفته اند، همچنان نمی توان آن ها را جز رپرتوار استانداردش درنظر گرفت. اما برترین قطعه های شوبرت بی رقیب هستند و او قطعات این چنینی زیادی را به نگارش درآورده. از این شاهکارهای موسیقی می توان به دو موسیقی ارکستر قرن نوزدهمی، چهار کوارتت زهی تماما اورجینال، یک کوئینتت زهی حتی بهتر از آن ها، نواهای پیانوی خارق العاده، بهترین ترانه های موسیقی کرال دوره رمانتیک و میراثی حیرت انگیز از بیش از 600 آهنگ اشاه کرد. شوبرت دو ماه قبل از تولد 32 سالگی اش چشم از جهان فرو بست که خلق این تعداد قطعات کم نظیر در این زمان کوتاه بر بزرگی هنری اش می افزاید.
البته فرانتس شوبرت در دوران نوجوانی به اندازه موتزارت نوجوان همه را شگفت زده نکرده بود. با این حال، دستاوردهای موسیقایی او به همان اندازه ماندگار بوده اند. سمفونی شماره 25 در گام سل مینور و کانتات «خوشی کنید، به وجد آیید» (Exsultate, jubilate) موتزارت در زمانی خلق شده بودند که او تنها 17 سال داشت و شهرت او را چندبرابر کردند. شوبرت در همین سن سمفونی شماره 2 خود را در گام سی بمل و لید «گرچن پشت چرخ نخریسی» (Gretchen am Spinnrade) را به نگارش درآورد که مورد دوم به یکی از شاهکارهای سنت لید دوره رمانتیک تبدیل شده است.
قدرتی بی سابقه

چطور پسری 17 ساله از یک خانواده طبقه متوسط در وین توانست به همدلی یک زن جوان در حالی برسد که از خیانت به او آگاه بود؟ منتقد معروف اتریشی، «ریشارد هویبرگر»، می گوید که شوبرت چیزی جدید با قدرتی بی سابقه، اولین قطعه در فرمی ناشناخته و اولین آهنگ آلمانی مدرن را خلق کرده است. کانتات Exsultate, jubilate موتزارت با وجود فوق العاده بودنش، هرگز چنین عظمتی نداشت. پس لید Gretchen am Spinnrade چرا انقدر جدید و بی سابقه لحاظ می شود؟ یکی از دلایل این موضوع این است که بخش پیانوی آن، «همراهی» (accompaniment) ساده ای نیست. دست راست دائما در حال چرخش نه تنها حرکت چرخ، بلکه اضطراب گرچن را هم به خوبی نشان می دهد. ریتم تکرارشونده da-DA آن در دست چپ را می توان حرکت رکاب چرخ و یا همچنین قلب تپنده گرچن درنظر گرفت.
رگباری از شاهکارها

همه این عناصری که پیشتر به آن ها اشاره کردیم، دست در دست یکدیگر می دهند تا تصویر مشخص و در عین حال مبهمی خلق شود. ورای این ها هم آوازی شگفت انگیز را داریم که شیوایی آهنگین موسیقی فولکلور را با بیان مضاعف «گفتآواز» (recitative) ترکیب می کند. در اوج این قطعه عبارت «آه، بوسه او» (ach, sein Kuss!) را داریم که حتی در اجراهای امروزی هم مخاطبین را شوکه می کند. البته این تنها شروع شاهکارهای شوبرت است و بعد از گرچن شاهد قطعه های کم نظیر زیادی هستیم. یکی از این موارد، «نزدیکی معشوق» (Nähe des Geliebten) است که یک سال پس از گرچن نوشته شده بود. این قطعه در ابتدا شبیه آهنگی با فرم استروفیک ساده با چهار بند با ملودی یکسان است. اما شنیدن میزان دوتایی پیانو همانند یک معجزه کوچک است و صدا را به نوایی تبدیل می کند که گویی از جهان دیگر و بهتری می آید.
از اینجا می توانیم به آخرین شاهکارهای لید او بپردازیم که آن ها 6 ترانه برگرفته از اشعار «هاینریش هاینه» هستند. این 6 ترانه را می توان نقطه اوج کلکسیونی به حساب آورد که پس از مرگ شوبرت با نام «سرناد» (Schwanengesang) در اختیار علاقه مندان قرار گرفت. ترانه «شهر» (Die Stadt) تصویرسازی متوهمانه شهر را با فیگورهای پیانوی از لحاظ هارمونیک مبهم و مواجی به شنونده منتقل می کند که در پایان به نتیجه خاصی نمی رسد. از طرفی دیگر آهنگ ما قبل فرویدی «همزاد» (Doppelgänger) را با آکوردهای پیانوی کندش داریم. فریاد سرشار از ترس خواننده در زمانی که متوجه روح همزاد خود می شود، شنوندگان را میخکوب می کند؛ همزادی که درد و رنج عشق یکطرفه قدیمی خواننده را به سخره می گیرد. هیچ آهنگساز سولویی در هیچ زبانی تا قبل از شوبرت موفق به خلق چنین صحنه ای نشده بود.
سمفونی ناتمام

کمی طول کشید تا فرانتس شوبرت اصالت موسیقی خود را به سطح شدت بیان آثار ارکستر و سازهای خود برساند. شش سمفونی شماره دار اول او حاوی قطعات موسیقی مسحورکننده و حتی هیجان انگیز زیادی هستند، اما او در آن ها همچنان دارد به اساتید کلاسیک خود، «یوزف هایدن» و ولفگانگ موتزارت، ادای دین می کند. این مسئله در این قطعات بعضا می تواند آنقدر واضح باشد که شوبرت را می توان شناگری قلمداد کرد که از ابزارهای ساختاری این اساتید بعنوان جلیقه نجات خود بهره می برد. اما این آهنگساز افسانه ای با «سمفونی ناتمام» (Unfinished Symphony) یا سمفونی شماره 8 خود در سال 1822 احتیاط را کنار می گذارد و به سمت دریای آزاد شناور می شود. هیچ سمفونی کلاسیکی با مورد مشابهی آغاز نشده: فیگوری در ابتدا تقریبا غیر قابل شنیدن که با موسیقی های چلو و بیس به جزر و مد درمی آید.
ویژگی های موسیقی

شاید بزرگترین دارایی موسیقایی شوبرت را بتوان استعداد آهنگین او لحاظ کرد. با شنیدن تم زیبای دو چلو در «موومان» (movement) اول کوئینتت زهی یا قطعه پیانوی چهار دستی «فانتزی در گام فا مینور» (Fantasia in F minor) آدم به وجد می آید و حس و حالی را تجربه می کند که ورای شنیدار و تقریبا جسمانی به نظر می آید. عاشقان موسیقی قطعا قدردان زحماتی هستند که این هنرمند اتریشی برای خلق این آثار کشیده است. در ادامه با تعدادی از ویژگی های خاص موسیقی شوبرت آشنا می شویم.
شوبرت تعدادی از معروف ترین ملودی های تاریخ را نوشته که بعضی از آن ها به جایگاه ترانه های فولکلور رسیده اند. ملودی فولکلور قطعا نقطه شروع کاری او بوده، اما اغلب این هارمونی است که آن ها را خاطره انگیز می کند. آکوردهای شوبرت به خودی خود جدید نبودند، اما شیوه توالی آکوردهای او و تغییرات ناگهانی از یک کلید به کلیدی تقریبا نامرتبط لحظاتی نفس گیر را خلق کردند. فرانتس شوبرت پیانیستی خوب بود، اما در این زمینه نمی توان او را نابغه نامید. او در سبکی آهنگسازی می کرد که با چالش های فنی زیادی همراه نبود. موسیقی پیانوی شوبرت بشدت اصیل است و اجراهای پیانوی چهار دستی او بی نظیر می باشد. شاهکارهایی مثل فانتزی در گام فا مینور و «جفت بزرگ» (Grand Duo)، جهان صوتی نویی را به نمایش می گذارند.
بیماری لاعلاج او به دلیل ابتلایش به سیفلیس باعث شده بود تا این هنرمند از دیگران فاصله بگیرد. بخش هایی از سمفونی ناتمام بیان کننده این ناامیدی هستند و عناصر بیگانه ایی مثل وقفه های شدید در موومان کند کوارتت زهی و فوران های احساسی در «پیانو سونات در گام لا ماژور» (Piano Sonata in A major) اغلب به صورت ناگهانی خود را نشان می دهند. بخش هایی از سیکل آوازی «سفر زمستانی» (Winterreise) این موسیقیدان هم بسیار پوچگرا هستند.
میراث شوبرت

این آهنگساز اتریشی میراث موسیقیایی ماندگاری دارد. از آنجایی که شوبرت موسیقیدان پرکاری بود و در دوران حیات خود بیش از هزار اثر را خلق کرده بود، سن کم او قبل از مرگش باعث نشده تا از نبوع او محروم شویم. «پدر لید» حوزه آهنگسازی را با خلق بیش از 600 «آواز هنری» (art song) متحول کرد و با ترکیب شعر و موسیقی، آثاری را خلق کرد که بازتاب دهنده پیچیدگی های زندگی هستند. سمفونی ها، قطعات موسیقی مجلسی و آثار پیانوی او حاوی هارمونی های نوآورانه، غنای آهنگین و عمق دروننگرانه هستند و آن ها را می توان پلی میان سبک های کلاسیک و رمانتیک لحاظ کرد. شوبرت روی شیوه آهنگسازی بسیاری از هنرمندان بعد از خود تاثیر گذاشته که «روبرت شومان» و «یوهانس برامس» شاخص ترین آن ها هستند.