روسیه، چین و ایران در اوراسیا؛ رقابت در عین رفاقت

حضور ایران در ساختار اوراسیایی چین-روسیه به همان اندازه­­ که در روابط مالی و امنیتی در سراسر اوراسیا اهمیت دارد، پیچیده نیز هست.

روسیه، چین و ایران در اوراسیا؛ رقابت در عین رفاقت

به گزارش خبرنگار دفاتر منطقه ای خبرنگاران، حضور ایران در ساختار اوراسیایی چین-روسیه به همان اندازه­­ که در روابط مالی و امنیتی در سراسر اوراسیا اهمیت دارد، پیچیده است. در حالی که پکن و مسکو به دنبال پیشبرد اهداف راهبردی خود در عین همکاری در چارچوب سازمان همکاری شانگهای هستند، حضور ایران پتانسیل تغییر توازن و تعادل راهبردی بین این دو کشور را دارد.

با توجه به ساختارهای امنیتی حاکم بر خلیج فارس، پکن و مسکو این فرصت بی­ نظیر را در اختیار دارند که هم ایران و هم رقبای منطقه ­ای او را به سمت ساختار اوراسیایی چین-روسیه مجددا تغییر جهت دهند.

ایران دارای دومین ذخایر گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفتی در دنیا است. صادرات ذخایر هیدروکربوری ایران می­ تواند با به خطر انداختن فزونی روسیه در بین تأمین ­کنندگان انرژی اوراسیا، ژئوپولیتیک اوراسیا را به نفع چین و به ضرر روسیه تغییر دهد.

موقعیت استراتژیک ایران در حاشیه جنوبی اوراسیا نیز آن را به محور جغرافیایی طرح کمربند و جاده چین (BRI) تبدیل می ­سازد. ایران برخلاف جهت کنونی، در کریدور ترانس خزر که به حمل و انتقال کالا در سراسر خزر احتیاج دارد، ارتباط و پیوند مهمی را برای ارتباط ریلی چین-اروپا که از قلمرو روسیه عبور نمی­ کند، فراهم می ­سازد.

در اوایل سال 2016، اولین قطار باری ایران-چین ظرف مدت فقط 14 روز از استان ژجیانگ چین به ایران سفر کرد- که دو سوم زمان حمل و نقل در جهت دریایی بود. برخلاف کریدور مالی چین-پاکستان (CPEC)، کریدور چین-ایران با مسائل و چالش­های مهندسی و امنیتی کمتری روبه رو خواهد شد.

ایران نیز، با وجود بنادر دریایی و ارتباطات ریلی که تا آسیای مرکزی گسترش یافته به عنوان قطب کریدور ترانزیت بین ­المللی شمال-جنوب (INSTC) درآمده است. جهت تجاری اقیانوس هند-اروپا جایگزینی برای ساختار کمربند و جاده پکن است. روسیه و هند، ایران را به عنوان شرکای خود در این پروژه وارد نموده ­اند.

INSTC به الزامات راهبردی مسکو برای حفظ نفوذ و تأثیر خود در قفقاز جنوبی و حوضه دریای خزر، یاری می نماید. همکاری روسیه و ایران در کند کردن گسترش نفوذ ترکیه به شرق به قفقاز جنوبی و ترکمنستان به وسیله همکاری­ های حمل و نقلی و انرژی ترکیه با آذربایجان، بسیار مهم است. اما جهت ترانزیت تجاری چین به اروپا به وسیله ایران ضروری است از ترکیه عبور کند و این امر باعث افزایش و تقویت نفوذ آنکارا در حوضه گسترده دریای خزر به بها و هزینه روسیه و ایران می­ گردد.

پکن درصدد است تا زیرساخت ترانزیت تجاری ایران را در ساختار کمربند و جاده چین وارد سازد. استراتژی هند و تحریم­ های آمریکا منجر شد که ایران پیشنهاد دهد چابهار می ­تواند به بندر گوادر CPEC مرتبط گردد. همکاری قوی و مستحکم چین و ایران می ­تواند افزایش سلطه مالی چین را در آسیای مرکزی تضمین نموده و باعث گسترش بیشتر نفوذ چین در قفقاز و مدیترانه شرقی ­گردد.

در مقابل این اقدامات ژئوپولیتیک، سفر مهم رئیس جمهور چین شی جین­ پینگ به تهران در ژانویه 2016، امکان شکل ­گیری مجدد روابط راهبردی در اوراسیا را فراهم کرد. چین با امضای 17 توافق با ایران، با بالا بردن سطح تجارت دوجانبه چین و ایران به ارزش 600 میلیارد دلار، با عمق روابط راهبردی خود با جمهوری اسلامی درطی دوره 10 ساله موافقت کرد.

اما واقعیت­های ژئوپولیتیک جور دیگری ازکار درآمد. تحمیل مجدد تحریم­ها بر ایران پس از خروج ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، باعث برهم خوردن روابط تجاری ایران و چین شد. علیرغم اهمیت مالی جغرافیایی ایران برای ارتباط تجاری اوراسیا، چین در پذیرش ایران مردد است.

پذیرش کامل ایران می­ تواند موقعیت استراتژیک و متعادل شده­ پکن را در خاورمیانه تضعیف سازد که در اصل به این کشور امکان می­ داد تا جهتهای مهمی را به سوی عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر- رقبای اصلی ایران در این منطقه، بگشاید و بر آن­ها نفوذ و تأثیر داشته باشد. عربستان سعودی بزرگترین شریک تجاری خاورمیانه چین و پس از روسیه بزرگترین تأمین ­کننده نفت چین است.

رابطه چین با عربستان سعودی از همکاری تجاری به مشارکت استراتژیک تکامل یافته است، که منافع عربستان سعودی را با کوشش چین در جهت ایجاد جاده ابریشم دریایی (MSR) اعلام شده در قرن 21، همسو و منطبق می­ سازد.

جاده ابریشم دریایی یک کریدور حمل و نقل چین به اروپا است که از مجموعه ­ای از تأسیسات بنادر چینی که در امتداد اقیانوس هند و به وسیله کانال سوئز و دریای سرخ به سمت غرب و به بندر کنونی پیرائوس در یونان امتداد می ­یابد، ساخته شده است. بندر پیرائوس یکی از بندرگاه­های اصلی اروپا و قطب اصلی ورود کالاهای چینی به بازارهای اروپایی است.

عربستان سعودی و امارات متحده عربی، همکاری فعال و عمیقی با مصر در حفاظت از دریای سرخ دارند. از سوی دیگر چین از ترانزیت تجاری به وسیله کانال سوئز نگران است و میلیاردها دلار را در مصر از زمان عبدالفتاح السیسی ریاست جمهوری مصر در سال 2014، سرمایه­ گذاری نموده است. این سرمایه ­گذاری شامل توسعه یک بندر و منطقه صنعتی پکن در سواحل دریای سرخ مصر می­ گردد.

مسلما روسیه با امضای پیمان مشارکت جامع استراتژیک در سال 2018، از حتی روابط نزدیک­تر با دولت السیسی بهره می ­برد. مسکو همچنین علاوه بر سرمایه­ گذاری ­های مالی مهم، همکاری نظامی عمیقی با مصر دارد. مسکو روابط مالی خود را نیز با ریاض تقویت ساخته و از رابطه استراتژیک با امارات متحده عربی دم می زند.

رقابت و بحران بین ایران و رقبای منطقه ­ای آن پس از حمله سپتامبر 2019 به تأسیسات نفتی عربستان سعودی به نقطه اوج خود رسیده است. ایران اظهار داشت که رزمایش ­های دریایی با چین و روسیه انجام خواهد داد و این اقدام را محقق کرد. نه پکن و نه مسکو روابط خود را با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر قربانی نخواهند کرد در عوض، احتمالا با ایران به عنوان بخشی از چارچوب امنیتی جدید برای حمایت از تجارت دریایی، همکاری دریایی سه جانبه خواهند داشت.

با وجود عدم حضور ایالات متحده به عنوان تأمین­ کننده اصلی امنیت امارات متحده و عربستان سعودی- و اروپا، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و مصر می ­توانند بیشتر به سمت چارچوب اوراسیا روی آورند، زیرا آن­ها به دنبال حمایت و حسن توجه چین و روسیه برای مذاکره برسر تمهیدات امنیتی جدید با ایران هستند.

 

به "روسیه، چین و ایران در اوراسیا؛ رقابت در عین رفاقت" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "روسیه، چین و ایران در اوراسیا؛ رقابت در عین رفاقت"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید
تلفن: 75284-021