با توجه به شرایط موجود جهت حفظ امنیت پرسنل، شرکت خدمات مسافرتی آوای بورالان از امروز 25 خرداد تا اطلاع ثانوی تعطیل و تمامی پرسنل بصورت دور کاری امکان پاسخگویی را دارند.

پاسخگویی فقط از طریق تلگرام و واتس‌اپ شماره های زیر مقدور می باشد:

خانم طاهری: 09928607817 خانم مهدوی: 09906102073  آقای لله ئیان: 09906102074  خانم متقی: 09192313064   امید رحمتی : 09906102071

فرانسیسکو گویا

«فرانسیسکو گویا» (Francisco Goya) که نام کامل او «فرانسیسکو خوسه گویا یی لوسینتس» (Francisco José de Goya y Lucientes) می باشد، بعنوان مهم ترین هنرمند اسپانیایی اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم شناخته می شود. گویا در طول دوران حرفه ای طولانی اش، در نقاشی ها، طراحی ها، «چاپ های فلزی» (etchings) و دیوارنگاره های خود از حال و هوای شاد و سرگرم کننده به حس و حالی عمیقا بدبینانه و کاوشگرانه رسید. او که در شهر «فوئندتدس» به دنیا آمده بود، بعدها با پدر و مادرش به شهر «ساراگوسا» نقل مکان کرد و در سن چهارده سالگی تحت تعلیم نقاش سبک باروک، «خوسه لوزان» (José Luzán)، قرار گرفت. در سال 1746 که سال تولد گویا بود، «فردیناند ششم» بر اسپانیا حکمرانی می کرد. کارلوس سوم از سال 1759 تا 1788 حکمرانی این کشور را بر عهده داشت. او علاقه مند به ایجاد تغییرات بود و وزیرانی را به کار گرفت که حامی اصلاحات افراطی در زمینه اقتصاد، صنعت و کشاورزی بودند. گویا در این عصر روشنگری به بلوغ هنری رسید. برادران هنرمند «فرانسیسکو و رامون یی سوبیاس» (Francisco and Ramón Bayeu y Subías) در اسپانیا در سال 1763 مشغول به کار شدند و کمی بعدتر گویا هم به استودیو آن ها ملحق شد و درنهایت با خواهر آن ها، «خوسفا» (Josefa)، ازدواج کرد. او در سال 1770 و بعد از دو بار شکست در رقابت طراحی «آکادمی سلطنتی هنرهای زیبای سان فرناندو» از ایتالیا بازدید کرد.

فرانسیسکو گویا

آشنایی گویا با کارگاه های سلطنتی از سال 1774 شروع شد؛ رابطه ای که تا آخر عمر او و سلطنت 4 حاکم ادامه داشت. نقاش آلمانی «آنتون رافائل منگس» از گویا خواست تا کارتون هایی را برای «کارخانه سلطنتی پرده های نگارین سانتا باربارا» (Royal Tapestry Factory at Santa Bárbara) بکشد. گویا در مجموع 63 کارتون را برای دو کاخ سلطنتی طراحی کرد که شامل 9 صحنه شکار برای اتاق غذاخوری در «سن لورنزو د ال اسکوریال» و 10 کارتون برای پرده های نگارین اتاق غذاخوری «کاخ سلطنتی ال پاردو» می شوند. این پرده ها فعالیت های تفریحی ثروتمندان، فقیران، جوانان و سالمندان را به سبک «روکوکو» بازیگوشانه ای تحسین می کنند؛ سبکی که با سبک «جامباتیستا تیه‌پولو» قابل مقایسه است. «گیتارزدن نابینا» (The Blind Guitarist) از این دست آثار است که قرار بود در کاخ ال پرادو نصب شود، اما پرده بافان که از ساختار پیچیده کارتون مستاصل شده بودند، آن را به گویا بازگرداندند. این هنرمند قبل از ساده سازی این نقاشی، طرح اولیه را در یک چاپ مسی حفظ کرد که بزرگترین چاپ او هم می باشد. گویا در سال 1778 تعدادی چاپ فلزی بر اساس نقاشی های «دیه‌گو ولاسکس» (Diego Velázquez) را ایجاد کرد. ایده این کار به پیشنهاد منگس برمی گردد که به گویا گفته بود تا پرتره های ولاسکس در کلکسیون سلطنتی را مطالعه کند.

The Blind Guitarist, Prado Museum

گویا با حامیان سلطنتی زیادی مراوده داشت و درنتیجه سفارش های بیشتری را از نجیب زادگان دریافت کرد. او از سال 1785 تا 1788 نقاشی هایی از رئیسان «بانک سن کارلوس» (Bank of Sand Carlos) و خانواده هایشان را کشید که کنت آلتامیرا هم جز آن ها بود. پرتره «کنتس آلتامیرا و دختر او» (Condesa de Altamira and Her Daughter) مهارت گویا در به تصویر کشیدن روحیه حساس این دو شخص و تسلطش بر یک فن نقاشی را نشان می دهد که با استفاده از آن، شکوه لباس های فاخر و سایر ابزارهای نشان دهنده ثروت را بدون استفاده از جزئیات زیاد به تصویر می کشد. پرتره ای از پسر سوم کنت و کنتس آلتامیرا، «مانئول اوسوریو منریکه د زونیگا» (Manuel Osorio Manrique de Zuñiga)، علاقه گویا به الگوی سطح و بازی با نور را نشان می دهد؛ پرنده های در قفس آن نمادی از معصومیت جوانی هستند. نمادگرایی پرتره دیگری از یک کودک که تداعی گر احساسات حیرت انگیزی است، به مشکلات نظامی اسپانیا در مقابله با فرانسه اشاره دارد.

Manuel Osorio Manrique de Zuniga, The Metropolitan Museum of Art

این هنرمند جنبش رمانتیسم در سن 40 سالگی به عنوان نقاش پادشاه کارلوس سوم منصوب شد و در سال 1789، کارلوس چهارم که به تازگی به قدرت رسیده بود، جایگاه او را به نقاش دربار ترفیع داد. در همین سال بود که حکومت سلطنتی فرانسه سقوط کرد؛ کارلوس چهارم حاضر به کمک به پسر عمویش لوئی شانزدهم نشد. در سال 1793 فرانسه بر اسپانیا اعلان جنگ کرد و در همین حوالی گویا با کلکسیونر آثار هنری و تاجر ثروتمندی به نام «سباستین مارتینز یی پرز» (Sebastián Martínez y Pérez) به کادیز در اندلس سفر کرد. پرتره قابل توجه گویا از این دوستش با تاکید بر سیما، شخصیت درونی و انسانیت او، شمایل و انرژی او را به تصویر می کشد. طبقه اجتماعی او با طرز رفتار و کیفیت لباس هایش مشخص می شود و کاغدی که در دست دارد، نقش او بعنوان یک کلکسیونر زیرک کتاب، اثر چاپی و نقاشی را نشان می دهد.

Out Hunting for Teeth

The Sleep of Reason Produces Monsters

گویا که مدت زیادی در کادیز بیمار بود، ماه ها بعد به صورت کاملا ناشنوا رویت شد، اما در سال 1793 به مادرید بازگشت. او در سال 1799 مجموعه ای از 80 چاپ فلزی تمثیلی به نام «لوس کاپریچوس» (Los Caprichos) را تکمیل و منتشر کرد که «شکار دندان ها» و «Out Hunting for Teeth» و «خواب منطق هیولاها را ایجاد می کند» (The Sleep of Reason Produces Monsters) دو چاپ از این مجموعه هستند. این طرح ها جهانی از جادوگران، ارواح و جانوران خیالی را معرفی می کنند؛ موجوداتی که بطور ویژه ای در زمان رویا به ذهن هجوم می برند و نمادی از دنیای ضدمنطق هستند. گویا در همین سال به جایگاه نقاش اول دربار ترفیع یافت و 2 سال بعد از آن را صرف پرتره بزرگی از خانواده کارلوس چهارم کرد. گویا با الهام از آثار ولاسکس، خانواده سلطنتی را در پیش زمینه و خود را کنار سه پایه نقاشی در پس زمینه به تصویر کشید. این نقاشی به صورت همزمان تصویری از یک پادشاهی متحد، قدرتمند و باشکوه و یک پرتره گروهی بطور شوکه کننده ای طبیعت گرایانه و تاحدی گروتسک است.

Charles IV of Spain and His Family, Prado Museum

 

گویا، ناپلئون و اسپانیای قرن نوزدهم

سلطنت روشنگرانه کارلوس چهارم با هجوم ارتش ناپلئون به اسپانیا در سال 1808 پایان یافت. این حمله که اعدام انبوه شهروندان اسپانیایی که در مقابله با آن برخواسته بودند را شامل شد، با اشغال فرانسوی ها و انتصاب برادر ناپلئون، «جوزف بوناپارت»، بر تخت پادشاهی پایان یافت. گویا با اینکه از اعمال فجیع فرانسوی ها بیزار شد، به بوناپارت سوگند وفاداری خورد و نقاشی هایی از رژیم فرانسوی را کشید. او در سال 1811 نشان سلطنتی اسپانیا را کسب کرد.

The Second of May 1808, Prado Museum

با سقوط ناپلئون در سال 1814، خانواده بوربون به سلطنت بازگشت. اما پادشاه جدید، فرناندوی هفتم که پسر کارلوس چهارم بود، با ایده های روشنگرانه پادشاه پیشین موافق نبود. او قانون اساسی را لغو کرد، تفتیش عقاید را بازگرداند و خود را حاکم مطلق خواند. چیزی نگذشت که حکومت وحشت او شروع شد. گویا که در ارتباط با وفاداری اش به اشغالگران مورد پرسشگری قرار گرفته بود، وفاداری خود را با بزرگداشت قیام اسپانیا علیم رژیم فرانسوی در دو نقاشی نشان داد: «دوم ماه می 1808» (The Second of May 1808) و «سوم ماه می 1808» (The Third of May 1808). در اولین نقاشی، گویا صحنه بی رحمانه ای از مرکز شهر مادرید، «Puerta del Sol»، را نشان می دهد که در آن اسپانیایی ها با سربازان فرانسوی اسب سوار جنگیدند. اثر دوم اعدام اسپانیایی های دستگیرشده روی تپه «Príncipe Pío» در نزدیکی مادرید را به تصویر می کشد. این نقاشی ها رنگ بندی تاریک و ضرب های روان قلم موی اواخر دوره کاری گویا و همچنین تاثیر آثار ولاسکس و «رامبرانت» (Rembrandt) را به خوبی نشان می دهند.

The Third of May 1808, Prado Museum

این هنرمند اسپانیایی روایت خود از قساوت های جنگ را در مجموعه ای از 85 چاپ به نام «فجایع جنگ» (The Disasters of War) ادامه داد. این آثار که بین سال های 1810 تا 1820 کشیده شده بودند، ویرانگری های مشاهده شده طی تلاش اسپانیا برای استقلال از فرانسه را نمایش می دهند. بر خلاف کاپریچوس، این مجموعه در زمان حیات گویا منتشر نشد که احتمالا بخاطر انتقاد جدی اش از جنگ باشد. «کسی نمی تواند نگاه کند» (One Can’t Look) که چاپی از این مجموعه می باشد، صحنه ای احساسی از اشغال فرانسه و انتقام اسپانیا را نشان می دهد که یادآور نقاشی روز سوم ماه می 1808 است. ساختار نوآورانه آن با بیرون قرار دادن عناصر مهم خارج از پهنه تصویر و در پیش زمینه قرار دادن اتفاق پیش رو، تاثیر کلی اثر را تقویت می کند. با اینکه آثار رنگی گویا از سنت تضاد روشنایی ها و تاریکی های باروک بهره می برند، فجایع جنگ با یادآوری چاپ های فلزی تیه‌پولو و رامبرانت، این سنت را در چهارچوب منحصر به فردی بکار می گیرد.

One Cant Look

گویا که در زمان حکومت متلاطم فرناندوی هفتم هیچ سفارش سلطنتی دریافت نکرد، از زندگی سیاسی و روشنفکرانه مادرید منزوی شد. او بین سال های 1820 تا 1823 مجموعه ای از دیوارنگاره های بسیار خصوصی را در اقامتگاه روستایی اش تکمیل کرد؛ جایی که به «خانه مرد ناشنوا» (Quinta del Sordo) معروف بود. این آثار که امروزه به آن ها «نقاشی های سیاه» (Black Paintings) می گویند، صحنه های شرور و اغلب ترسناکی را با ته مایه های تاریک و احساسی به تصویر می کشند. او که از شرایط سیاسی اسپانیا ناراضی بود، در سال 1824 به بهانه نیاز به مشاوره پزشکی، به بوردو رفت. سال های پایانی زندگی او در بوردو و پاریس سپری شد.

Witches Sabbath

به "فرانسیسکو گویا" امتیاز دهید

2 کاربر به "فرانسیسکو گویا" امتیاز داده اند | امتیاز: 5 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "فرانسیسکو گویا"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید
تلفن: 75284-021